جدول جو
جدول جو

معنی کسر گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کسر گذاشتن(رَ بُ دَ)
کم گذاشتن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). رجوع به کسر و کسر کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
چیزی را در جایی نصب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ بَ اَ تَ)
در تداول عوام تعبیری است از خوابیدن با قصد دشنام و توهین به هنگام اوقات تلخی. (از فرهنگ فارسی معین). کپه کردن. کپیدن. رجوع به کپه کردن و کپیدن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ وَ دَ)
در تداول عامه، قضای حاجت کردن. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بار گذاشتن دیگ و جز آن، بر روی اجاق یا سه پایه که زیرآن آتش است نهادن پختن را: آبگوشت را بار گذاشتی ؟
لغت نامه دهخدا
(رَ شَ / شِ اَ کَ دَ)
تولید شدن کرم در چیزی. (یادداشت مؤلف). کرم افتادن. کرم اوفتادن. رجوع به کرم اوفتادن شود، سخت شوخگن بودن و مدتهای دراز شستشو نکردن. (یادداشت مؤلف) ، به اغراق شپش پیدا شدن در سر و تن. پر از شپش شدن، چنانکه در تداول گویند: این بچه را چرا حمام نمی بری کرم می گذارد. یا از بی حمامی سرم نزدیک است کرم بگذارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ دَ)
نصب کردن چنانکه دری را در درگاه
لغت نامه دهخدا
خوابیدن (در مورد دشنام و توهین و بهنگام اوقات تلخی استعامل شود)، قضای حاجت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
نصب کردن (مثلا دری را در چهار چوبه خود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر گذاشتن
تصویر اثر گذاشتن
نشانه نهادن علامت گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
زندگانی بسر کردن عمر سپری کردن، عمر گذراندن (گذرانیدن)، صرف عمر کردن زندگانی بسر بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر گذاشتن
تصویر اثر گذاشتن
هناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
رو کردن، رفتن، روانه شدن، عازم شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
نضع جانبًا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
Scrap, Sideline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
jeter, mettre sur la touche
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
廃棄する , 除外する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
ہٹا دینا , باہر رکھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
ফেলে দেওয়া , মাঠের বাইরে রাখা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
ทิ้ง , ยกออกจากเกม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
kutupa, kuweka kando
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
atmak, dışarıda bırakmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
membuang, mengesampingkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
丢弃 , 让出场外
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
לזרוק , להוציא מהמשחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
버리다 , 제외하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
हटाना , बाहर रखना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
weggooien, aan de kant zetten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
descartar, poner fuera de juego
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
викидати , відсторонити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
выбрасывать , отстранить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
wyrzucać, wykluczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
wegwerfen, aus dem Spiel nehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
descartar, colocar de fora de jogo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
scartare, mettere da parte
دیکشنری فارسی به ایتالیایی